تمامی مقالات

خواب سبک برای قهرمان سنگین‌ وزن

تشک افراد سنگین وزن

خواب سبک برای قهرمان سنگین‌ وزن

میلاد، مردی با روحیه‌ای شاد و اشتهای سیری‌ناپذیر برای زندگی (و البته غذا!)، هر شب وقتی به تختش می‌رفت، با کابوسی واقعی روبه‌رو می‌شد: تشکی که زیر وزنش کمر خم می‌کرد و صدای قیژ قیژش مثل یک گروه موسیقی ناموزون بود. او با خودش فکر می‌کرد: «چی شد که کارم به اینجا رسید؟ تشکم باید زیر پام مثل ابر باشه، نه مثل جلیقه نجات توی طوفان!»

صبح‌ها هم وضعیت بهتر نبود. کمر درد، شانه‌های گرفته و حس اینکه انگار شب را روی یک تخته چوب گذرانده بود، همگی با میلاد همراه می‌شدند. تا اینکه یک روز تصمیم گرفت به سراغ دوستش آرام برود، کسی که همیشه در موضوعات خواب و استراحت راه‌حل‌های طلایی داشت.

آرام با شنیدن مشکلات میلاد، لبخندی زد و گفت: «خب میلاد جان، مشکل از تشکت هست. برای افرادی که وزن بیشتری دارن، باید تشکی انتخاب کنی که از لحاظ ساختاری محکم و در عین حال راحت باشه. در واقع باید یک تشک برای افراد سنگین وزن تهیه کنی.»

میلاد با کنجکاوی پرسید: «یعنی چه جور تشکی باید بخرم؟ همه‌ی تشک‌ها که شبیه هم هستن!»

آرام دستش را به حالت حکیمانه‌ای بالا برد و گفت: «نه، نه، نه! اشتباه همین‌جاست. بذار برات چند نکته در مورد تشک مناسب افراد سنگین وزن بگم:

تشک با سطح سفت و پشتیبانی قوی:

تشکی که بتونه وزن بیشتری رو تحمل کنه، باید از فوم‌های با چگالی بالا یا ترکیب فنرهای مقاوم ساخته شده باشه. اینجوری، تشک به مرور زمان فرو نمی‌ره و بدن به حالت طبیعی خودش می‌مونه.

لایه‌های مختلف برای راحتی:

یک تشک خوب برای افراد سنگین وزن باید چند لایه داشته باشه. لایه‌ی بالایی می‌تونه نرم و راحت باشه تا حس خوبی بهت بده، ولی لایه‌های پایینی باید محکم باشن.

اندازه‌ی مناسب:

حتماً سایز تشک رو بررسی کن. تشکی انتخاب کن که به اندازه کافی بزرگ باشه و بتونی بدون نگرانی از افتادن، روش غلت بزنی!

تهویه خوب:

افراد سنگین‌تر معمولاً بیشتر گرمشون میشه. پس تشکی بگیر که تهویه‌ی مناسبی داشته باشه و گرما رو توی خودش نگه نداره.»

میلاد با تعجب سر تکان داد و گفت: «واقعاً که مثل یه استاد دانشگاه حرف می‌زنی!»

آرام خندید و افزود: «فقط گفتم چون می‌دونم خواب خوب چقدر مهمه. اگه تشکت مناسب نباشه، هر کاری هم بکنی، خستگی از تنت بیرون نمی‌ره.»

چند روز بعد، میلاد با تشکی جدید به خانه برگشت، تشکی که تمام نکات آرام را در خودش داشت. اولین شبی که روی آن خوابید، صبح با حسی متفاوت بیدار شد. بدون کمر درد، بدون صدای قیژ قیژ. او با لبخندی به پهنای صورتش گفت: «این دیگه کابوس نیست، این بهشته!»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *