خرید تشک مهمان
تشک مهمان و چالش عید میلاد
میلاد با نگرانی وسط خانه ایستاده بود و به گوشه و کنار نگاه میکرد. عید نزدیک بود و خانوادهاش قرار بود از شهرستان بیایند، اما یک مشکل اساسی داشت: جای خواب!
او یک کاناپه داشت که فقط به درد لم دادن جلوی تلویزیون میخورد، یک تخت یکنفره که متعلق به خودش بود، و بقیهی زمین خانه هم در حالت عادی فقط با فرش پوشیده شده بود. با خودش فکر کرد: یعنی مامان و بابا روی زمین بخوابن؟ بعد کل تعطیلات از کمردرد غر بزنن؟ محاله!
همان لحظه یاد دوستش آرام افتاد که فروشگاه کالای خواب داشت. سریع لباس پوشید و راهی مغازهی آرام شد.
آرام که همیشه با دیدن مشتریها لبخند میزد، وقتی قیافهی مضطرب میلاد را دید، اخمهایش را در هم کشید و گفت:
— میلاد! نکنه باز یه بحران خواب داری؟ دیشب باز تا سه صبح فیلم دیدی؟
میلاد دستی به سرش کشید و گفت:
— نه بابا! این دفعه بحران خواب خودم نیست، بحران خواب مهموناس! خانواده دارن میان و من نه تخت اضافه دارم، نه رختخواب درست و حسابی. دنبال یه خرید تشک مهمان خوبم. چی پیشنهاد میدی؟
آرام با لبخند سرش را تکان داد و گفت:
— آخ آخ! دقیقا تو موقعیت “هر سال نزدیک عید یادم میافته مهمون دارم” افتادی! بیا ببین چی داریم.
او میلاد را به سمت قفسهی تشکهای مهمان برد.
— ببین میلاد، تشک مهمان چند مدل داره. یه سری مدلای کلاسیک هستن که مثل لحاف جمع میشن، سبکن و جابهجاییشون راحته. ولی اگه چیزی میخوای که هم راحت باشه، هم کمردرد نیاره، تشک فومی مهمان تاشو رو پیشنهاد میکنم. اینا ضخامت بیشتری دارن و یه لایه فومی دارن که از روی زمین سرد جلوگیری میکنه.
میلاد یکی از تشکها را لمس کرد. نرم بود، ولی سفتی مناسبی هم داشت. پرسید:
— اینا بعد از عید کجا جا میشن؟ آپارتمان من اونقدر جا نداره.
آرام با خونسردی یکی از تشکها را تا کرد و نشانش داد:
— اینا کاملا تا میشن و میتونی راحت یه گوشه بذاریشون. بعضیاشون هم کاور دارن که توی کمد یا انباری خاک نگیرن.
میلاد راضی به نظر میرسید. تشکی را انتخاب کرد که هم راحت بود، هم زیاد جا نمیگرفت. با لبخند گفت:
— اینو میبرم. دیگه خیالم راحته که مامان و بابا تو تعطیلات فقط دربارهی قیمت گوشت حرف میزنن، نه کمردرد!
آرام خندید و تشک را داخل کاور گذاشت. میلاد با خیال راحت از مغازه بیرون رفت، آمادهی استقبال از مهمانهایی که قرار بود تعطیلاتی راحت و خوشخواب داشته باشند!