از درد گردن تا خواب عمیق: داستان بالش میکروژل
از درد گردن تا خواب عمیق: داستان بالش میکروژل
در یک بعدازظهر پاییزی، آرام و میلاد روی نیمکت پارک نشسته بودند و با لیوان‌های قهوه‌ی گرم...
نوشته های آرام خواب
خرید پتو سبک برای روزهای گرم
خرید پتو سبک برای روزهای گرم
میلاد با خمیازه ای کشدار، چشمانش را باز کرد. نگاهی به همسرش که آرام در خواب بود انداخت و لبخندی زد. اما ا...
پشت کمری طبی اداری
نجات ستون فقرات میلاد با پشت کمری طبی اداری!
در یک اداره‌ی شلوغ که بیشتر شبیه سالن انتظار دردهای عضلانی بود تا محیط کار، میلاد، کارمن...
بالش ماساژور آرام!
بالش ماساژور آرام!
میلاد با چشمانی نیمه‌باز و خمیازه‌ای کشدار، لیوان قهوه‌اش را برداشت و به آرام نگاه کرد که با انرژی عجیبی مشغول تای...
نجات گردن میلاد با بالش مموری فوم
نجات گردن میلاد با بالش مموری فوم
میلاد هر صبح که از خواب بیدار می‌شد، حس می‌کرد گردنش تبدیل به یک ستون سنگی شده است! کمی که تکانش می...
راز خواب راحت پدرم با بالش بین زانویی
راز خواب راحت پدرم با بالش بین زانویی
میلاد با لبخند به همکارش، آرام، نزدیک شد و گفت:– "آرام، این بار من یه چیز جالب برات دارم! همیشه ...
تشک مناسب افراد سنگین وزن
تماس سرنوشت‌ساز میلاد و برادرش درباره تشک مناسب افراد سنگین وزن
میلاد روی صندلی نشسته بود و با گوشی مشغول بود. صدای برادرش، مهدی، از آ...
بالش طبی برای افرادی که طاق باز می‌خوابند
بالشِ نجات‌بخشِ گردنِ همسر میلاد
میلاد با عجله وارد فروشگاه کالای خواب شد. نگاهش از میان ردیف بالش‌ها و تشک‌های چیده‌شده گذشت تا اینکه...
خرید متکا
متکای مادربزرگ
میلاد روی مبل لم داده بود و داشت در گوشی‌اش دنبال راهی می‌گشت که مادر بزرگش را راضی کند، اما هر چه بیشتر می‌گشت، کمتر ن...
پشت سری خودرویی
پشت سری خودرویی هدیه‌ای برای گردن خسته رانندگان
میلاد روی صندلی شرکت لم داده بود و با کنجکاوی به امیر، همکارش، نگاه می‌کرد. امیر این ...