بهترین مدلهای تشک برای دوران نقاهت و بهبودی
تشک شگفتانگیز برای نقاهت برادر میلاد
میلاد با عجله وارد فروشگاه آرام شد، سرش پایین و گوشیاش در دست. داشت پیامهایی را که مادرش پشت سر هم فرستاده بود، میخواند. واضح بود که یک مأموریت خطیر بر دوشش گذاشته شده است.
آرام، صاحب فروشگاه، با لبخندی به استقبالش آمد.
«سلام، چه کمکی از دست من برمیاد؟»
میلاد گوشی را کنار گذاشت و آهی کشید:
«سلام، برادرم تازه جراحی کرده. الان تو خونه استراحت میکنه، ولی مامانم اصرار داره که باید یه تشک جدید براش بخرم، یک تشک مناسب دوران نقاهت. راستش نمیدونم چی بخرم. شما میتونید راهنماییام کنید؟»
آرام سری تکان داد و با لحنی مطمئن گفت:
«نگران نباش، من اینجا هستم که راهنماییات کنم و بهترین مدلهای تشک برای دوران نقاهت و بهبودی رو بهت معرفی کنم، اما اول باید بدونیم که برادرت چه نیازی داره. مثلاً کمرش درد میکنه؟ پزشک چیزی گفته درباره نوع تشک مناسب؟»
میلاد کمی فکر کرد و جواب داد:
«دکتر گفت بهتره تشکی باشه که ستون فقرات رو خوب حمایت کنه و فشار زیادی به بدن نیاره. مخصوصاً که باید بیشتر وقتش رو دراز کشیده باشه.»
آرام لبخند زد و گفت:
«عالی. پس باید دنبال تشکی بگردیم که هم سفتی مناسبی داشته باشه و هم راحتی خوبی فراهم کنه. من چند تا گزینه عالی دارم. بیا با هم نگاه کنیم.»
آرام میلاد را به بخشی از فروشگاه برد که تشکهای مخصوص دوران نقاهت چیده شده بود. با دست به یک تشک اشاره کرد:
«این مدل برای کسانی که جراحی داشتن خیلی مناسبه. چون از مموری فوم ساخته شده که فشار بدن رو پخش میکنه و به ستون فقرات اجازه میده تو حالت طبیعی خودش قرار بگیره. علاوه بر این، روکش قابل شستشو هم داره، که توی این شرایط خیلی به درد میخوره.»
میلاد با دقت به تشک نگاه کرد و کمی آن را فشار داد.
«این خیلی خوبه، ولی برای کسایی که حساسیت دارن چی؟ برادرم یه کم پوستش حساسه.»
آرام دستش را به یک تشک دیگر برد:
«این یکی کاملاً ضدحساسیت و آنتیباکتریاله. موادش طوری طراحی شده که جلوی تجمع گرد و غبار و باکتری رو میگیره. برای کسانی که پوست حساس دارن یا باید دوران نقاهت راحتی داشته باشن، عالیه.»
میلاد با رضایت سری تکان داد:
«فکر کنم این خوبه. ولی راستش نمیدونم مامانم باهاش موافق باشه یا نه.»
آرام خندید و گفت:
«مامانها همیشه سختگیرن، ولی راهش رو بلدم. میتونی این تشک رو با ضمانت تعویض بخری. اگر برادرت یا مادرت ناراضی بودن، میتونید برش گردونید و مدل دیگهای انتخاب کنید.»
میلاد که حالا خیالش راحتتر شده بود، با خنده گفت:
«فکر کنم دیگه همه مشکلات حل شد! این تشک رو میبرم.»
چند روز بعد، میلاد دوباره به فروشگاه برگشت، اما این بار بدون عجله و با لبخندی بزرگ.
«آرام، داداشم گفت این بهترین چیزی بود که براش خریدیم. مامانم هم کلی ازت تعریف کرد. واقعاً ممنون!»
آرام با لبخندی دوستانه جواب داد:
«خوشحالم که تونستم کمک کنم. هر وقت برای خواب راحت نیاز به چیزی داشتی، حتماً بیا سراغم.»
میلاد با خداحافظی از فروشگاه خارج شد، و آرام با افتخار به تشکهای چیده شده در فروشگاهش نگاه کرد. اینجا جایی بود که خواب راحت و دوران نقاهت بهتر شروع میشد. 🌙